goohardasht.com/[email protected]
صداي چرخ زمان مي آيد
صداي كفشدوزك هاي رهگذر مي آيد
صداي قناري پربسته ميان راه افتاده مي آيد
و
صداي قدم هاي تو مي آيد
تو كه چه سنگين آمدي و چه سنگين ماندي و چه سنگين
خواهي رفت؟
تو نيز مرا تنها خواهي گذاشت؟
تو نيز از من دل خواهي كند؟
ببين
ببين كه چه رقت بار به زانو درآمده ام
ببين كه چه رقت بار دلم از هجوم بي مهري هايت خون گريسته است
ببين كه چه رقت بار تسليم مي شوم
و
و تو چه سنگين ميروي
برو
من اينجا تنها ميمانم
برو
تو از من دل ميكني و من اينجا ميمانم
ولي بدان
يه روز مي آيد
يك روز مي آيد و تو در گردش زندگي جاي مرا خواهي گرفت
زمين هيچگاه بيهوده و بي هدف گرد نبوده است
تو جاي مرا ميگيري
تو رقت بار مي شوي
و من
شايد سنگين شوم و از كنارت بگذرم
شايد هم
به شايدها دل خوش نكن
اين شايدهاست كه مرا رقت بار كرده است
کاش میشدزندگی تکرارداشت
لااقل تکرار را یکبارداشت
ساعتم برعکس میچرخیدومن
برتنم میشد گشاد این پیرهن
آن دبستان,کودکی,سرمشق آب
پای مادرهم برایم جای خواب
خودبرون میکردم ازدلواپسی
دل نمیدادم ب دست هرکسی
هرکسی کم کردمارافاصله
شد شریک دزد ویار غافله
عمرهستی,خوب وبد بسیارنیست
حیف هرگزقابل تکرارنیست ....
ﻧﻤﻰ ﺩﺍﻧﻢ ﭼﻪ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺍﯾﺴﺖ ؟
ﺑﯿﻦ ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ ﺑﺎ ﺭﻧﮓ ﻫﺎ
ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺗﻮ ﮐﻪ ﻣﯿﺸﻮﻡ
ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺍﻡ ﺳﯿﺎﻩ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ !
دوستان ، معجـزۀ زندگيند
گاه در اوجِ غم و غصه و درد
يادی از خنده ، و يا لبخندی ...
گِرهی از دلِ پُـردردِ تو را وا بكند
مرهمِ زخم تو پيــــدا بكند
گرچــــه شايد حتی ...
نه تو او را ديـــــــدی ...
و نه امّيــــــد به ديدارش هست
ولی از بوی خوشِ پاكی و زيبايیِ او
که در این نزدیکی ست ...
دلِ طوفان زده ات گــــــرم شود
و تو خـــــــود ميبـينی
غرقِ شادی شده ای
همه ، شادی شده ای
پس تو هم باور كن :
دوستان ، معجـزۀ زندگيـند
من و تو خیلی کارها به دنیا بدهکاریم…
مثل یک عکس دو نفره…
یا چرخ زدن بی دلیل در خیابان…
یا بستنی خوردن در یک روز برفی…
حتی…
چاپ کردن عکس دو نفره…
مریض شدن و گلودرد به خاطر بستنی روز برفی…
ببین…
من و تو خیلی کار داریم…
من و تو حتی آشناییمان را به دنیا بدهکاریم…
حالا هی بیا و ترانه بگو دیگر...!
آیا هنوز هم کسی، سمتِ و سویِ ستاره می رود ؟
توئی که دور می شوی، می پرسم آیا
پشتِ این کوچه، پس کوچه یِ دیگری ست
معبری تا به خوابِ پریان؟
ترنمِ خاموشِ ترانه ئی ست
یادمانِ شاعرانِ ستاره ؟
ای کاش سُراغ مرا از قاصدکی ساده می گرفتی ...
ضمن سلام و تشکر از مدیر محترم وبلاگ
سرکار مینا خانم عزیز و نازنین
فداتون بشم.. پست با احساسی گذاشتید
واستون بهترینها را آرزومندم
همه ی چیزهایِ از دست رفته
یک روز برمیگردند؛
اما درست وقتی که یاد میگیریم
چطور بدون آنها زندگی کنیم..
شبیه بارانی که هنوز نیامده
گیر کرده ام در
دل ابرها....
خودم را
عمدا از نگاهش انداختم تا
چشمانش را
ارزانی حاشیه های دیدنی تر کند..
همان حاشیه هایی که
به جان دین و دنیایش افتاده..
او نیست و
ساعت ها راه نمی آیند
لکنت گرفته اند روی هوسناکیِ آغوشِ دیگری.
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ هست
ﺍﮔﻪ ﺑِﺸﮑﻨﻪ ،
ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﭼَﺴﺒﯽ نِمیشه ﺩُﺭﺳﺘﺶ ﮐﺮﺩ
مثل ﺩﻝِ ﺁﺩما
خیلی زیبا موفق باشی
41383 بازدید
122 بازدید امروز
63 بازدید دیروز
735 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian